یگانه دختر ریحان جانیگانه دختر ریحان جان، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 12 روز سن داره
گل پسرم امیرحسین خانگل پسرم امیرحسین خان، تا این لحظه: 7 سال و 9 ماه و 18 روز سن داره

زیباترین لبخند خداوند ریحان جان

رفتن با ریجان جان به حرم در شب تولد امام جواد (ع) و علی اصغر

سلامی دوباره امروز برای چندمین بار دوباره آپ شدم گفتم تا خبر داغه بگم جونم براتون بگه امروز عصر با دخمل خوشکلم رفتیم حرم جاتون خالی همه چی خیلی خوب بود هوام که عالی بود بهتر از همه اینکه من اصلا نمی دونستم شب تولد امام جواد و علی اصغر بود تو این شب عزیز ریحانم بیمه حضرت علی اصغر کردم ریحانم اولش خواب بود وقتی چشماش باز کرد شوکه شد قیافش اون لحظه خیلی بانمک و دیدنی بود چون طبق معمول از دیدن اینهمه آینه کاری و لوسترهای بزرگ کلی ذوق زده شد و سر از پا نمیشناخت اصلا انگار دنیا رو بهش دادن...
31 ارديبهشت 1392

دمر خوابیدن فسقلکم

سلام مامانای عزیز من یک مشکلی دارم من دختر نازم از حدود دو ماهگی به شکل دمر می خوابوندم و چون می دیدم هر وقت خسته می شه سرش از روی بالش به سمت دیگه می چرخونه گفتم پس مشکلی نداره اما کم کم به مرور زمان وروجکم به دمر خوابیدن عادت کرد به طوریکه اگه الان دمر نخوابه با کوچیکترین صدایی سریع از خواب بیدار می شه و چون اطرافیان مخصوصا مامان جونی از دمر خوابیدن دخملم ناراحت می شه و می گه خوب نیست و ضرر داره منم نمی دونم چه کار کنم اگه کسی در مورد دمر خوابیدن نوزاد چیزی می دونه به منم بگه خوشحال می شم   ...
30 ارديبهشت 1392

جینجیل عمه و جوجوی عمو

دخمل کوچولوی من غیر از اینکه زندگی دو نفره من و باباش شیرین کرده به خونه آقا جون و مامان جونشم رونق داده و برای اونام خیلی عزیزه و به قول خودشون جینجیل عمه و جوجوی عمو مجیدشه یک عمو فسقلم داره که اونم خیلی دوستش داره البته این دوست داشتن دو طرفه هستش و وروجک منم وقتی اونها رو می بینه خیلی ذوق می کنه و دوست داره باهاش بازی کنن و باهاشون حرف می زنه البته اینم بگم که مامان بابای خودم چون نزدیکم نیستن دیر به دیر می بیننش ولی برای اونام خیلی عزیزه و مرتب سراغش می گیرن که چه کار جدیدی می کنه و خیلی ابراز دلتنگی می کنن ریحان جان مامان خیلی دوستت دارم و به وجودت افتخار می کنم تو برای من خیلی عزیزی بوسسسسس...
30 ارديبهشت 1392

گل غلتان ریحان جان مامان

سلا سلام به همه دوستان عمو جون دخملم یک عالمه گل محمدی از کاشان آورده بود که دخمل نازم گل غلتان کنیم تا به قول معروف از حساسیتهای فصلی در امان باشه اینقدر دختر خوشکلم از این کار خوشش اومده بود که مرتب ذوق می کرد و از خودش صدا در می آورد مامان جونی همه گلها رو پرپر کرد و اضافه هاش برداشتیم و ریختیم تو پارچه سفید و بقیش که تو عکس می بینید انشاالله بلا و مریضی و حساسیت از همه نی نی ها و نی نی خودم دور باشه قربونش برم دخملم خیلی ناز و خوردنی شده   ...
29 ارديبهشت 1392

عزیز دل مامان پنجمین ماهگرد تولدت مبارک

  سلام به همگی من بازم اومدم دخمل نازم امروز پنج ماهش تموم شد پس پنجمین ماهگرد تولدت مبارک عزیز دلم * انشاالله که سالیان سال زنده باشی امروز رفتیم خونه خاله خانوم مهمونی دخملم خیلی دخمل خوبی بود همش می خندید و از خودش صداهای بامزه در می آورد و همش ذوق می کرد آخه اینقدر شیرین کاری کرد و مجلس دست خودش گرفته بود که به سفارش مامانبزرگ برای دخمل نازم اسفند دود کردم الهی که قربووووووووووووووونش برم خیلی دخمل ناز و خانومی شده عکسای دخمل نازم بعدا می گذارم       ...
29 ارديبهشت 1392

جیگر طلای مامان

با سلام به همه مامانای مهربون و نی نی های نازشون اومدم اما یک کم دیر دست به کار شدم برای وبلاگ نویسی ولی خب به قول معروف ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه است از اونجایی شروع می کنم که تو یک شب بارونی دخمل نازم تلاش می کرد به این دنیای کوچیک و پر از هیاهو پا بزاره و بالاخره ساعت 8:30 صبح پاییزی روز دوشنبه 27 آذر به دنیا اومد و با صدای گریه اش خنده رو برام به ارمغان آورد واقعا لحظه شیرینی بود اولین باری که دخمل نازم دیدم انشاالله خدا به همه اونایی که بچه می خوان عطا کنه دختر کوچولوی من به انتخاب بابا جونش اسمش ریحانه گذاشتیم ریحانه کوچولو با اومدنش به زندگیمون حال و هوای دیگه ای داد و کلا دغدغه مون فکرمون و اص...
29 ارديبهشت 1392

شیطون بلای مامان

دختر کوچولوی نازم خیلی شیطون شده مرتب آواز می خونه و از خودش صداهای موزون در میاره بعضی وقتام که شنگوله پور پور می کنه جدیدا ذوق میکنه و اینقدر به گلوی مبارکش فشار میاره که به سرفه میفته مرتب دمر میشه و بعد از مدتی خسته می شه و نق می زنه که به دمر خوابیدم درستم کنید با انگشتای دستش بازی میکنه به رنگ قرمز و رنگای جیغ خیلی علاقه داره و عکس العملای بامزه ای نشون میده دوست داره مرتب باهاش بازی کنن و بالا پایینش بندازن و وروجکم آماده به خنده جدیدا پاهاش میگیره و می خواد به دهانش نزدیک کنه دیگه از شیرین کاریهای دختر نازم بگم خیلی دست و پا میزنه و مرتب سرش از روی زمین بلند میکنه و تلاش میکنه که بلند...
29 ارديبهشت 1392
1